وسوسه

من پر از میل زوالم

عشق من تو در چه حالی ...


تو

با هیچ کَسـَم 

میل سخنم نیست 

ولیکن

تو 

خارج

ازین 

قاعده و فلسفه هایی...

عزادار

صبح صورتم رو که اصلاح می کردم میگه : حالا نمیشد یه چند روزی به خاطر این بنده خدا صورتت رو اصلاح نکنی ؟!


گفتم اصلاح طلبیت منو کشه !!!!

خرافاتی

مثلا لیسانس داره

با کلی آرایش و قر و قیافه

شوهرش هم دکتره

بعد میگه من شنبه ها و دوشنبه ها برام نمی افته !

اگه قرار باشه سرما بخورم تو این دو روز می خورم

امروز رو که بگذرونم دیگه مهم نیست چقدر سرد بشه !!!!


همکاره ما داریم !

سرنوشت

رونوشتِ روزها را 

روی ِهم سنجاق کردم

شنبه هایِ بی پناهی

جمعه هایِ بی قراری...