پایان

+ تنهایی ؟

- آره

+ بزنگم ؟

- واقعا لازمه ؟

+ نه 

+ مزاحمت نمیشم 


آف


و این پایان راه بود ...

مازوخیسم

خودم را غرق کرده ام در رنج یاد تو

تیشرتی که برایم گرفته بودی را می پوشم

عطری که دوست داشتی را می زنم

یادت هست

تیشرت را سریع پوشیدم نشستی کنارم و سرت را روی شانه ام گذاشتی

عطرم یادت هست

گفتی دوستش داری

پشت گوشم زده بودم

صورتت را آوردی جلو تا بهتر بویش را حس کنی

بعد مرا بوسیدی

نرم

آرام

راستی

گفته بودی دوست داری ته ریش بگذارم

خط میگیرم

به عشق تو

حیف

نیستی

من غرق در رنج یاد توام ...

گوشی

بلاخره بعد از حدود 7 سال گوشیمو عوض کردم !

فکر کن

من به یک گوشی با اندروید 2 اینقدر وفا دار بودم

بعد تو اینطوری منو  دور می اندازی !


باشه

اشکالی نداره

فعلا سرگرم کشف کردن امکانات گوشی هستم

تا کمتر به تو فکر کنم ...

نقطه بدون بازگشت

تو ورزش موتور سواری یه چیزی هست به اسم نقطه بدون بازگشت !

وقتی قراره با موتور از روی یک مانع بپری از فاصله مناسب دور خیز میکنی و سرعت میگیری

تا زمان رسیدن به مانع تا یه جایی می تونی پشیمون بشی و ترمز بگیری

اما یه نقطه ای هست که ازش که رد شدی دیگه باید بپری 

مکث کنی ، پشیمون بشی ، سرعتت رو کم کنی ... جونت رو از دست دادی

به این میگن نقطه بدون بازگشت !


توی رابطه ها هم این هست

توی وابسته شدن ها

و وای بحال کسی که از این نقطه رد بشه

و بعد بی اعتنایی

سردی ...


پی نوشت : تو مثل خنجری هستی من دارم توی قلبم اونو می چرخونم    (کافکا به میلنا )

بی اعتنا

دوباره با من سرد و بی تفاوتی

ببینم

پای کس دیگه ای وسطه ؟