شنیدی


حتی

 اگر پشت سرت را هم

 نگاه نکرده باشی ،

مطمئنم

 گوش هایت صدایِ فنــدکم را شنیـد ...!
حتی اگر پشت سرت را هم نگاه نکرده باشی ،

مطمئنم گوش هایت صدایِ فنــدکم را شنیـد ...!

نظرات 17 + ارسال نظر
مشتی رضا دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

سلامتی ادمایی که تو دنیای مجازی صدتا خاطرخواه دارن ولی تو دنیای خودشون از همه تنهاترن....
.

دمت جیز رضا

مشتی رضا دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

واسه دوس دخدرم میخواستن دستکش بخرم، فروشندهه زن بود گفت: چه سایزی؟ گفتم: نمی دونم...!!!
دستشو گذاشت رومیز و گفت: از دست من کوچیکتره یا بزرگتر؟¿؟
دستمو گذاشتم رو دستش، گفتم: همین قده...
با عشوه گفت: چیزدیگه ای نمیخواید؟؟
میخواستم یه سوتین هم بگیرم ازش، وجدانم نذاشت...

ای بی ...

مگه تو وجدانم داری

مشتی رضا دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:09 ب.ظ

ﯾﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﮐﺎﻣﻞ
ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﻬﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﯿﺪﻩ .
ﻣﺎﻡ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺭﻭﮔﻮﺷﯽ ﻭ
ﺷﺐ ﺯﺩﯾﻤﺶ ﺑﻪ
ﺷﺎﺭﮊ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯾﻢ .

ﺳﺎﻋﺖ ۳ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺻﺪﺍﯼ
ﻓﺮﯾﺎﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﻣﯿﮕﻪ:

« ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ! ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ « !

یعنی

ﺷﺎﺷﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﺸﻨﮓ !!!

دمت گرم
کلی خندیدم

آنا سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ق.ظ http://www.pukesymphony.persianblog.ir

بسیار زیبا بود
یه مینی مال قشنگ که عکسش رو نتونستم ببینم
باز نشد
احسنت به چیدمان کلمات
مرسی

خوشحالم که خوشت اومده

آنا سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:57 ق.ظ http://www.pukesymphony.persianblog.ir

در نهایت
تنها کسی که می‌خواهم دل به دلش بدهم
تویی

تو تغییر نور را در آسمان تماشا می‌کنی
من چشمهای تو را
اولگا بروماس

تو

همانی بودی که آرزویش کردم

همانی که نبودی

همانی که ندارمت ...

آنا سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:58 ق.ظ http://www.pukesymphony.persianblog.ir

هیزم شکن
سایه ام را قطع کن
مرا رها کن
از عذاب بی ثمری

لورکا

سبز تویی که سبز می خواهمت ...

لورکا

باشماق چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:26 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

شنیدن بوی تو کافیست
که بداند هنوز بدنبالش هستی

باد
نامرد است
می برد
بوی مرا
عطر او را
من
چون خاکستر. سیگارم
در مسیر موهای او ایستاده ام...

باشماق چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ

شنیدن بوی تو کافیست
که او بداند
هنوز پشت سرش هستی

به لبخندی دلم شاهد
هنوز آبادی آباده
ببین این عشق نافرجام
چه کاری دست ما داده...

دیوانه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:49 ب.ظ http://divane@yahoo.com

دیوانه ز دوانه خوشش می آید

موافقم
فدات

دیوانه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ http://divane@yahoo.com

میشه خودتو معرفی کنی؟ حداقل یه نشانه

من عاشق بودم
او رفت
دیوانه شدم
نشان به ان نشان
که عشق را پشت ویترین می فروختند
و عصر عصر هذیان بود...

دیوانه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:25 ب.ظ

ساعت ها زیر دوش به کاشی های حموم خیره میشی . . . !
غذاتو سرد می خوری . . .
صبونه رو شام ، ناهارو نصف شب !
لباسات دیگه به تنت نمیاد . . .
همه رو قیچی می زنی !
ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت اونو حفظ نمیشی . . . !
این قدر علامت سوالای تو فکرتو میشمری . . .
تا آخرش رو بالش خیست خوابت ببره !
تنهایی از تو آدمی می سازه . . .
که دیگه شبیه آدم نیست !
می دونی چیه ؟!
عجیب دلتنگم . . .

نمی فهمم
کی زندگیم رو برات تعریف کردم
که همشو حفظ شدی...

دیوانه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:29 ب.ظ

دیگر به همه چیز شکـــ کرده امـــ
می گویند : آب نطلبیده ، مُـــــراد استـــ .
هر چهــــ بالا پایین می کنمــــ ، نمیـــ فهممــــ
اینـــ چشمانمــــ پس کـــِـــی مراد میگیرند ؟!

چشمانم
منتظرند
با اشک و مژه
آب و جارو می کنند
پس کی با بر چشمم می گذاری...

دیوانه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:30 ب.ظ

رفته اند !
نیستند…
دلم ، صبر و قرارم ، دستانت ، نگاهت ، هوش از سرم

این روزها
خیلی چیزها دست من نیست
مثلا
دستانت...

دیوانه پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ق.ظ

چرا رفت از کنارت؟

من براش کم بودم
شاید هم جنون منو می دید
دستاشو می بوسیدم
برام گل میآورد
گل نرگس
شبی که رفت مردم..

دیوانه پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:43 ب.ظ

اسمش چی بود؟

فاطمه

دیوانه پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ب.ظ

هادی...‏!‏؟

؟

خودم چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:41 ب.ظ

گم ت کرده ام
بی آنکه بخواهم داشته باشم ت!

درجستجوی مزرعه سبز نوازش

از سرزنش خار گذشتی به سلامت

از این همه تکرار گذشتی به سلامت

از من اگر ای یار گذشتی به سلامت به سلامت به سلامت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد