حق کات کردن ...

یاد گرفته ام توی رابطه هام آدمها را آزاد بگذارم.
آدمها حق دارند تا یک جایی،تایک روزی بخواهندمان و بعد دیگر تمام...
هیچ وقت بیشتر از سه و نهایتاَ چهار بار به در بسته خانه شان نمی کوبم،در را باز نکنند می روم...
بهانه هایی مثل صدای در زدنت را نشنیدم،
خانه نبودم،برق قطع بود و چه و چه...
گاهی آدم را قانع نمی کند.
آدم های زندگی من آزادند تا هر زمان تا هر زمان که
می خواهند پشت در خانه شان ادای نبودن ها را در بیاورند...
همانقدر که من در دیگر گذر نکردن از آن کوچه آزادم...

خسته

یه روز از عشق تو مستم


                یه روز از زندگی خسته ...

تحقیر

هیچ وقت یک اژدها رو تحقیر نکن

انتقامش سوزنده و خطرناکه


طالع بینی رو بخون ...

صدات

شنیدن صدات از پشت تلفن


خونسرد بودن کار سختیه

سرم گیج رفت ...

طلاق

میگه یا خونواده ات رو کنترل کن

یا جدا میشیم

یکی از بچه ها مال من یکی مال تو !

من کوچیکه رو بر می دارم !!!


به کشتنش فکر می کنم ...